سال 2017 سال بسیار مهمی برای مدیریت محسوب می شود. در این مدت، در شاخه مدیریت پروژه تغییرات بزرگی اتفاق افتاده است.
در سال گذشته تغییرات بسیاری در نحوه مدیریت سازمان ها در دنیا رخ داد که روش های سنتی مدیریت منایع و نیروی انسانی را تحت تاثیر قرار داد و روشی نوین و قابل پیگیری بهتری را به مدیران معرفی کرد. این تغییر تاثیر بسزایی در افزایش نرخ فروش محصولات سازمانی برندی مانند مایکروسافت نیز داشت. مدیریت ریسک و پروژه که کمک شایانی در پیش بینی و جلوگیری از تغییرات پر ریسک در سازمان ها می کند، در میان دیگر شاخه های مدیریت پروژه در جایگاه بالاتری قرار گرفت.
در ادامه به مهم ترین رویکرد های مدیریت پروژه در سال 2017 می پردازیم.
1. افزایش استفاده از نرم افزار های مدیریت پروژه به منظور تسهیل در مدیریت
نرم افزار های مدیریت پروژه جای خود را بین سازمان ها بیش تر از قبل ثابت کرده است. تاثیر این روش مدیریت در قیاس با روش های سنتی هر سال بیش تر محسوس است. در ماه های اخیر نرم افزار های مدیریت پروژه در صنایع گوناگون نفوذ کرده اند.
2. تاثیر نرم افزار های مدرن مدیریت بر روش های سنتی آن غیر قابل انکار است.
با اینکه هنوز سازمان هایی هستند که از نرم افزارهای مدیریت پروژه استفاده نمی کنند و لی میزان کارایی روش های نوین و تاثیر آن در کاهش زیان مالی و انسانی شرکت ها سبب افزایش رویکرد به این راهکار ها شده است.
گارتنر در مقاله اخیر خود به این نکته اشاره می کند که نرم افزار هایی که در ابتدا برند خود را حفظ کرده اند درحال حاضر با بروزرسانی های خود راحت تر می توانند در بین سازمان ها به فعالیت خود ادامه دهند. و سازمانها ترجیح می دهند با همان نرم افزار ها کار کنند.
کاربران این سیستم ها ترجیح می دهند خود را با نرم افزار و امکانات هرچند محدود آن ها وفق دهند تا این که به طور کلی از نرم افزار جدیدی استفاده کنند.
3. دپارتمان توسعه محصول جدید NPD دیگر اصطلاحی نامانوس نیست.
ترکیب NPD و PPM تغییر اساسی در نحوه مدیریت سازمان ها ایجاد کرده است. با گذشت زمان و دیجیتالی شدن تمامی امور، نیاز وجود سیستمی جوابگو و پویا در سازمان ها محسوس تر از قبل است.
4. هوش احساسی EQ برترین ویژگی و مهارت برای مدیر پروژه ها محسوب می شود.
اهمیت میزان EQ مدیران پروژه بسیار مهم تر از قبل شده است و سازمان ها به دنبال مدیری هستند که توانایی کنترل روی نیروهای بخش خود را داشته باشد و به آن ها انگیزه تلاش بیش تر دهد.
سه مهارت اصلی که نمایانگر EQ افراد است:
آگاهی احساسی، شامل توانایی تشخیص و مهار احساسات و روحیات خود و دیگران
توانایی کنترل هیجانات و استفاده از آن برای درک بهتر مسائل و برنامه ریزی بهتر
توانایی مدیریت احساسات شامل کنترل و حفظ احساسات خود و توانایی ایجاد انگیزه در افراد یا متعادل کردن محیط کار.
در سال 2017 آمار جهانی در مورد هوش احساسی به شرح زیر است:
میزان نمره هوش احساسی کاملا منطبق بر نحوه عملکرد شخص می باشد.
مدیران 13 درصد بیش تر از دیگر افراد سازمان خوش بین هستند.
50 درصد کاهش از دست دادن نیرو در سازمان هایی که با نیروی کار خود تعامل برقرار می کنند و احساس اهمیت و حمایت به نیروی های خود می دهند. در این سازمان ها، نیروی کار 56 درصد وفاداری بیش تری به سازمان دارد، 38 درصد کارآمد تر عمل می کند و در نتیجه احتمال افزایش سود سازمان تا 27 درصد افزایش می یابد.
تمام این آمار نشان دهنده اهمیت روز افزون EQ در سازمان ها است. مهارت های مدیریت پروژه مسلما اهمیت خود را بیش تر نشان میدهد. امروزه اهمیت داشتن مهارت های EQ برای چنین پوزیشنی، حیاتی است.
5. نیاز به وجود گواهی نامه مدیریت پروژه در استخدام دیگر فقط یک امتیاز مثبت نیست و داشتن یک گواهی و مدرک مدیریت پروژه از الزامات این شغل شده است.
آزمون هایی مانند PMPاز سال 1984 برگزار می شدند و هر سال بر اهمیت وجود چنین مدارکی اضافه شده است ولی آیا چنین مدارکی واقعا می توانند میزان مهارت افراد در مدیریت را نشان دهند؟
بسیاری بر این عقیده اند که چنین آزمون هایی برای درک میزان اگاهی و دانش اشخاص برای مدیریت پروژه کافی نیستند.