پرش لینک ها

PMO چیست؟ چرا هر سازمانی به یک دفتر مدیریت پروژه نیاز دارد؟

آیا تا به حال این سوال برایتان پیش آمده که چرا برخی سازمان‌ها پروژه‌هایشان را با موفقیت و در زمان مقرر به پایان می‌رسانند، در حالی که بقیه در میانه‌ی راه با مشکلات بی‌شماری دست و پنجه نرم می‌کنند؟ آیا راز موفقیت آن‌ها در چیزی فراتر از صرفاً داشتن مدیران پروژه توانمند است؟ پاسخ ممکن است در وجود ساختاری حیاتی به نام PMO نهفته باشد؛ یک دفتر مدیریت پروژه. اگر قبلاً اسمش را نشنیده‌اید، اصلاً نگران نباشید! امروز قرار است گام به گام با هم وارد دنیای PMO شویم و ببینیم این موجودیت چیست، چه کار می‌کند و چرا می‌تواند ناجی پروژه‌های شما باشد. پس خودتان را آماده کنید برای یک سفر هیجان‌انگیز به قلب مدیریت پروژه!

مقدمه‌ای بر جهان پویای مدیریت پروژه

مدیریت پروژه، دیگر فقط یک وظیفه نیست؛ خودش یک علم، یک هنر و حتی یک فلسفه برای رسیدن به اهداف است. در دنیای امروز که سرعت تغییرات سرسام‌آور است و رقابت نفس‌گیر، سازمان‌ها برای بقا و رشد، ناچارند پروژه‌های متعددی را همزمان پیش ببرند. از ساخت یک محصول جدید گرفته تا پیاده‌سازی یک سیستم نرم‌افزاری پیچیده یا حتی برگزاری یک کمپین بازاریابی، همه‌وهمه در قالب پروژه تعریف می‌شوند. اما آیا مدیریت همه‌ی این پروژه‌ها به شیوه‌ای یکپارچه و استاندارد امکان‌پذیر است؟ اینجا جایی است که PMO وارد می‌شود و نقش خود را به عنوان یک ستاره‌ی درخشان در آسمان مدیریت پروژه ایفا می‌کند.

از کجا شروع شد؟ تاریخچه مختصر PMO
تاریخچه به وجود آمدن PMO

دفاتر مدیریت پروژه (PMO) پدیده‌ی جدیدی نیستند. ریشه‌های آن‌ها را می‌توان در دهه‌های گذشته، به خصوص در صنایع مهندسی و ساخت‌وساز که نیاز مبرمی به استانداردسازی و کنترل پروژه‌های بزرگ داشتند، جستجو کرد. اما با پیچیده‌تر شدن پروژه‌ها و افزایش رقابت جهانی، سازمان‌ها به این نتیجه رسیدند که صرفاً داشتن یک مدیر پروژه یا تیم پروژه کافی نیست. نیاز به یک نهاد متمرکز که بتواند بهترین روش‌ها را ترویج کند، ابزارها را استاندارد کند، آموزش دهد و در نهایت، بر کل پرتفوی پروژه‌ها نظارت داشته باشد، حس شد. همین نیاز بود که باعث تولد و تکامل مفهوم PMO در سازمان‌های مدرن شد. این تکامل، نشان‌دهنده‌ی درک عمیق‌تر سازمان‌ها از اهمیت استراتژیک مدیریت پروژه است.

PMO دقیقاً چیست؟ تعریفی جامع و ساده

PMO که مخفف عبارت “Project Management Office” است، به معنای “دفتر مدیریت پروژه” می‌باشد. اما اجازه دهید کمی عمیق‌تر به آن نگاه کنیم. PMO یک واحد یا دپارتمان درون یک سازمان است که وظیفه اصلی آن، استانداردسازی فرآیندهای مدیریت پروژه، بهبود عملکرد پروژه‌ها، و نظارت بر کل پروژه‌ها و برنامه‌های سازمان است. فکر کنید به یک گروه نخبه از متخصصان که کارشان این است که اطمینان حاصل کنند همه‌ی پروژه‌ها در مسیر درست قرار دارند و همه‌ی تیم‌ها از بهترین روش‌ها و ابزارها استفاده می‌کنند. این دفتر، حکم یک هماهنگ‌کننده مرکزی را دارد که نه تنها به مدیران پروژه کمک می‌کند، بلکه به آن‌ها ابزارها و دانش لازم را برای موفقیت می‌دهد.

PMO: فراتر از یک واحد اداری ساده

شاید با شنیدن کلمه‌ی “دفتر” کمی حس اداری و بروکراتیک به شما دست بدهد، اما PMO بسیار فراتر از یک واحد صرفاً اداری است. PMO یک مرکز تخصصی است که در آن، دانش، تجربه و ابزارهای مدیریت پروژه متمرکز می‌شوند. این دفتر نه تنها قوانین و روش‌ها را تعیین می‌کند، بلکه به عنوان یک پشتیبان قدرتمند برای مدیران پروژه، یک مشاور استراتژیک برای مدیران ارشد و یک مرکز آموزش و توسعه برای کل سازمان عمل می‌کند. هدف اصلی PMO، خلق ارزشی پایدار از طریق پروژه‌ها و کمک به سازمان برای رسیدن به اهداف استراتژیکش است.

وظایف و مسئولیت‌های اصلی یک PMO چیست؟

وظایف یک PMO می‌تواند بسته به نوع و اندازه‌ی سازمان متفاوت باشد، اما به طور کلی شامل موارد زیر است:

  • استانداردسازی فرآیندها و روش‌ها: ایجاد الگوها، فرم‌ها، دستورالعمل‌ها و بهترین شیوه‌ها برای مدیریت پروژه در سراسر سازمان.
  • پشتیبانی و مشاوره: ارائه ابزارها، آموزش‌ها، راهنمایی و پشتیبانی به مدیران پروژه و تیم‌ها.
  • نظارت و کنترل: رصد پیشرفت پروژه‌ها، شناسایی انحرافات و ارائه گزارش‌ها به ذی‌نفعان.
  • مدیریت منابع: کمک به تخصیص بهینه‌ی منابع (انسانی، مالی، تجهیزات) بین پروژه‌ها.
  • مدیریت دانش: جمع‌آوری درس‌آموخته‌ها (Lessons Learned) و اشتراک‌گذاری دانش و تجربیات موفق بین پروژه‌ها.
  • مدیریت ریسک: شناسایی، ارزیابی و مدیریت ریسک‌های مرتبط با پروژه‌ها.
  • آموزش و توسعه: برگزاری دوره‌های آموزشی و برنامه‌های توسعه برای ارتقای مهارت‌های مدیریت پروژه در سازمان.
  • ارتباطات: تسهیل ارتباطات بین تیم‌های پروژه، ذی‌نفعان و مدیریت ارشد.
همچنین بخوانید:  تحول دیجیتال کسب‌وکارهای کوچک و متوسط: 9 دلیل برای انتخاب MS Dynamics 365 Business Central که نمی‌توانید از دست بدهید!

انواع PMO: کدام مدل برای سازمان شما مناسب‌تر است؟

آیا می‌دانستید PMOها هم مثل ما آدم‌ها تیپ‌های شخصیتی متفاوتی دارند؟ بله، بسته به سطح اختیار و کنترلی که یک PMO در سازمان دارد، می‌توان آن را به سه نوع اصلی دسته‌بندی کرد: پشتیبان، کنترلی و دستوری. انتخاب نوع مناسب PMO برای سازمان شما، دقیقاً مثل انتخاب لباس، بستگی به فرهنگ سازمان، بلوغ مدیریت پروژه و اهداف استراتژیکتان دارد.

PMO پشتیبان (Supportive PMO): راهنمای مورد اعتماد شما

این نوع PMO، کمترین سطح کنترل را دارد و بیشتر نقش یک کتابخانه‌ی دانایی و یک مرکز مشاوره‌ای را ایفا می‌کند. این PMO ابزارها، قالب‌ها، بهترین شیوه‌ها و درس‌آموخته‌ها را در اختیار مدیران پروژه قرار می‌دهد. آن‌ها فقط پیشنهاد می‌دهند و راهنمایی می‌کنند، اما الزامی برای پیروی از دستورالعمل‌هایشان وجود ندارد. این مدل برای سازمان‌هایی مناسب است که بلوغ مدیریت پروژه پایینی دارند یا به دنبال ایجاد یک محیط غیررسمی‌تر برای مدیریت پروژه هستند. فکر کنید به یک کتابخانه‌ی غنی و یک مشاوره رایگان که همیشه در دسترس است.

PMO کنترلی (Controlling PMO): ناظر با تجربه

PMO کنترلی، سطح کنترل متوسطی دارد. این نوع PMO علاوه بر ارائه‌ی ابزارها و راهنمایی‌ها، بر اجرای فرآیندها و روش‌های استاندارد نیز نظارت می‌کند. آن‌ها ممکن است نیاز به رعایت چارچوب‌های خاص، استفاده از ابزارهای مشخص و حتی ارائه گزارش‌های دوره‌ای را الزامی کنند. هدفشان این است که اطمینان حاصل کنند پروژه‌ها مطابق با استانداردهای سازمانی پیش می‌روند. این مدل برای سازمان‌هایی مناسب است که به دنبال افزایش ثبات و پیش‌بینی‌پذیری در پروژه‌هایشان هستند، اما نمی‌خواهند کنترل کامل را از مدیران پروژه سلب کنند. این نوع PMO مثل یک داور فوتبال است که قوانین را توضیح می‌دهد و بر اجرای آن‌ها نظارت می‌کند.

PMO دستوری (Directive PMO): فرماندهی قاطع و هدفمند

این قوی‌ترین نوع PMO است و بیشترین سطح کنترل را بر پروژه‌ها دارد. PMO دستوری، مدیریت مستقیم پروژه‌ها را بر عهده می‌گیرد یا حداقل مدیران پروژه را به صورت مستقیم به خود گزارش‌دهنده می‌سازد. آن‌ها مسئولیت کامل موفقیت یا شکست پروژه‌ها را بر عهده دارند و تمامی تصمیمات اصلی در مدیریت پروژه را اتخاذ می‌کنند. این مدل برای سازمان‌هایی مناسب است که نیاز مبرمی به استانداردسازی و کنترل سختگیرانه دارند، مانند سازمان‌هایی که پروژه‌های بسیار پیچیده یا با ریسک بالا انجام می‌دهند. این نوع PMO مثل یک فرمانده‌ی ارتش است که خود، عملیات را رهبری می‌کند.

چرا سازمان شما به یک PMO نیاز دارد؟ مزایای بی‌شمار PMO

حالا که می‌دانیم PMO چیست و چه انواعی دارد، بیایید ببینیم چرا هر سازمانی، از کوچک تا بزرگ، باید به فکر راه‌اندازی یک دفتر مدیریت پروژه باشد. این مزایا نه تنها به موفقیت پروژه‌ها کمک می‌کنند، بلکه تاثیرات مثبت گسترده‌ای بر کل عملکرد سازمان خواهند داشت.

بهبود نرخ موفقیت پروژه‌ها: رسیدن به سرمنزل مقصود

شاید مهم‌ترین مزیت PMO، افزایش چشمگیر نرخ موفقیت پروژه‌ها باشد. وقتی یک واحد تخصصی مسئول استانداردسازی، پشتیبانی و نظارت بر پروژه‌هاست، طبیعی است که خطاهای کمتری رخ دهد، ریسک‌ها بهتر مدیریت شوند و تیم‌ها با انسجام بیشتری کار کنند. PMO مثل یک راهنمای باتجربه است که راه را برای شما هموار می‌کند و احتمال رسیدن به مقصد (اتمام پروژه) را افزایش می‌دهد.

استانداردسازی فرآیندها: از آشفتگی تا انسجام

بدون PMO، هر مدیر پروژه ممکن است روش خود را برای مدیریت پروژه داشته باشد. این منجر به آشفتگی، تفاوت در کیفیت خروجی‌ها و سردرگمی می‌شود. PMO با ایجاد استانداردهای یکپارچه برای برنامه‌ریزی، اجرا، نظارت و بستن پروژه، اطمینان حاصل می‌کند که همه در یک جهت حرکت می‌کنند. فکر کنید به یک ارکستر که همه‌ی سازها نت مشترکی را می‌نوازند؛ نتیجه یک موسیقی دلنشین خواهد بود.

بهینه‌سازی استفاده از منابع: خداحافظی با هدررفت

منابع (چه انسانی، چه مالی، چه تجهیزات) محدود هستند. PMO با دیدی جامع به تمامی پروژه‌های سازمان، می‌تواند به بهترین شکل منابع را تخصیص دهد. دیگر شاهد این نخواهید بود که تیمی بیکار نشسته و تیمی دیگر غرق در کار است. PMO مثل یک مدیر منابع انسانی و مالی هوشمند، منابع را در جایی که بیشترین نیاز وجود دارد، قرار می‌دهد.

همچنین بخوانید:  آموزش کامل استفاده از Copilot در مایکروسافت ورد: راهنمای گام به گام

شفافیت و قابلیت ردیابی: دیدی روشن از پیشرفت کار

یکی از بزرگترین چالش‌ها در سازمان‌ها، عدم شفافیت در وضعیت پروژه‌هاست. PMO با ایجاد سیستم‌های گزارش‌دهی استاندارد، اطلاعاتی دقیق و به‌روز از پیشرفت هر پروژه را در اختیار مدیران ارشد و ذی‌نفعان قرار می‌دهد. این یعنی همه می‌دانند چه خبر است، مشکلات کجا هستند و چه کسی مسئول چه چیزی است. مثل این است که یک داشبورد کامل از وضعیت سلامتی کل سازمان داشته باشید.

توسعه و آموزش تخصص مدیریت پروژه: پرورش قهرمانان پروژه

PMO تنها یک واحد کنترلی نیست؛ بلکه یک مرکز یادگیری و توسعه است. آن‌ها با برگزاری دوره‌های آموزشی، کارگاه‌ها و به اشتراک‌گذاری بهترین تجربیات، به ارتقای دانش و مهارت‌های مدیران و تیم‌های پروژه کمک می‌کنند. این یعنی شما در سازمانتان قهرمانان پروژه تربیت می‌کنید که هر روز بهتر از دیروز عمل می‌کنند.

هم‌راستایی استراتژیک پروژه‌ها با اهداف سازمان: قطب‌نمایی برای آینده

یکی از مهمترین وظایف PMO استراتژیک این است که اطمینان حاصل کند تمام پروژه‌های در حال انجام، در راستای اهداف و استراتژی‌های کلان سازمان هستند. آیا تا به حال شده پروژه‌ای را شروع کنید که در نهایت متوجه شوید هیچ ارتباطی با اهداف اصلی شرکت ندارد؟ PMO این هدررفت را متوقف می‌کند و مثل یک قطب‌نما، پروژه‌ها را به سمت اهداف استراتژیک هدایت می‌کند.

چالش‌های پیش روی راه‌اندازی و نگهداری PMO: سنگ‌های سر راه

با وجود تمام مزایای بی‌شمار، راه‌اندازی و نگهداری یک PMO بدون چالش نیست. مثل هر تغییر سازمانی بزرگی، مقاومت‌ها و موانعی بر سر راه وجود دارد که باید آن‌ها را شناخت و با آن‌ها مقابله کرد.

مقاومت در برابر تغییر: نبرد با عادت‌های قدیمی

شاید بزرگترین چالش، مقاومت کارکنان و مدیران پروژه در برابر تغییر باشد. مردم به روش‌های قدیمی خود عادت دارند و ممکن است PMO را به عنوان یک واحد بروکراتیک و محدودکننده ببینند. برای غلبه بر این چالش، باید از همان ابتدا ارتباطات شفاف، آموزش و مشارکت ذی‌نفعان را در دستور کار قرار داد. باید به آن‌ها نشان دهیم که PMO دوست آن‌هاست، نه دشمن!

کمبود منابع و پشتیبانی: نبرد با محدودیت‌ها

راه‌اندازی PMO نیاز به سرمایه‌گذاری (زمان، پول و نیروی انسانی متخصص) دارد. گاهی اوقات، مدیریت ارشد به دلیل عدم درک کامل از ارزش PMO، پشتیبانی لازم را ارائه نمی‌دهد. این می‌تواند به شکست PMO منجر شود. پشتیبانی قاطع مدیریت ارشد و تخصیص منابع کافی، کلید موفقیت است.

عدم درک درست از نقش PMO: کج‌فهمی‌های رایج

گاهی اوقات، مدیران و کارکنان نقش PMO را به درستی درک نمی‌کنند. ممکن است آن را واحدی بدانند که فقط دستور می‌دهد، نه اینکه پشتیبانی و راهنمایی کند. این کج‌فهمی‌ها می‌تواند منجر به اصطکاک و عدم همکاری شود. شفاف‌سازی نقش و مسئولیت‌ها از همان ابتدا حیاتی است.

چگونه یک PMO موفق راه‌اندازی کنیم؟ گام‌های عملی

راه‌اندازی PMO یک فرآیند پیچیده است، اما با برنامه‌ریزی و اجرای صحیح، می‌توانید به موفقیت دست یابید. این‌ها گام‌های عملی برای ایجاد یک PMO مؤثر هستند:

ارزیابی نیازهای سازمان: شناخت دقیق وضعیت موجود

قبل از هر کاری، باید وضعیت فعلی سازمان خود را ارزیابی کنید. چه چالش‌هایی در مدیریت پروژه دارید؟ چه شکاف‌هایی وجود دارد؟ بلوغ مدیریت پروژه در سازمان شما در چه سطحی است؟ این ارزیابی به شما کمک می‌کند تا نیازها و اهداف PMO را به درستی تعریف کنید.

تعریف و تبیین چشم‌انداز و مأموریت PMO: هدف‌گذاری روشن

چرا می‌خواهید PMO را راه‌اندازی کنید؟ قرار است چه مشکلی را حل کند؟ مأموریت و چشم‌انداز PMO باید روشن، واضح و قابل اندازه‌گیری باشد. این یک نقشه راه برای آینده‌ی PMO است.

انتخاب مدل مناسب PMO: متناسب با فرهنگ سازمانی

همانطور که قبلاً گفتیم، PMOها انواع مختلفی دارند. باید مدلی را انتخاب کنید که با فرهنگ سازمانی شما، بلوغ مدیریت پروژه و اهداف مشخصی که دارید، همخوانی داشته باشد. مثلاً اگر سازمانتان تازه کار است، شاید PMO پشتیبان بهترین نقطه شروع باشد.

جذب و آموزش تیم PMO: ستاره‌های صحنه مدیریت پروژه

یک PMO موفق، نیاز به تیمی از متخصصان باتجربه و کاردان دارد. این افراد باید نه تنها در مدیریت پروژه خبره باشند، بلکه مهارت‌های ارتباطی و رهبری قوی نیز داشته باشند. سرمایه‌گذاری روی آموزش و توسعه این تیم، کلید موفقیت بلندمدت است.

همچنین بخوانید:  کارگاه آموزشی رایگان - مالی حسابداری ERP مایکروسافت داینامیکس 365 چگونه کار میکند؟

شروع کوچک و توسعه تدریجی: قدم به قدم تا موفقیت

سعی نکنید همه چیز را یکباره تغییر دهید. با یک پروژه پایلوت کوچک شروع کنید، موفقیت کسب کنید و سپس به تدریج حوزه‌ی فعالیت PMO را گسترش دهید. این رویکرد گام به گام، مقاومت‌ها را کاهش می‌دهد و به سازمان فرصت می‌دهد تا با تغییرات کنار بیاید.

PMO در دنیای امروز: فراتر از تصور

PMO نیز مانند سایر حوزه‌های کسب‌وکار، در حال تکامل است و با چالش‌ها و فرصت‌های جدیدی روبرو می‌شود. دو مفهوم PMO چابک و PMO استراتژیک، از جدیدترین روندهای این حوزه هستند که نشان‌دهنده اهمیت روزافزون PMO در دنیای امروز می‌باشند.

PMO چابک (Agile PMO): سرعت و انعطاف‌پذیری در دنیای متغیر

با رواج رویکردهای چابک (Agile) در مدیریت پروژه، مفهوم PMO چابک نیز مطرح شده است. این نوع PMO بر انعطاف‌پذیری، همکاری، تحویل مداوم ارزش و سازگاری با تغییرات سریع تأکید دارد. PMO چابک به جای تحمیل قوانین سفت و سخت، به تیم‌ها کمک می‌کند تا اصول چابک را به درستی پیاده‌سازی کنند و در عین حال، دیدگاهی کلی از پیشرفت پروژه‌ها را برای مدیریت ارشد فراهم می‌آورد.

PMO استراتژیک (Strategic PMO): همراه همیشگی مدیران عالی

امروزه، نقش PMO فراتر از صرفاً نظارت بر پروژه‌هاست. یک PMO استراتژیک به طور مستقیم با مدیران عالی سازمان همکاری می‌کند تا اطمینان حاصل کند که پروژه‌ها نه تنها به درستی اجرا می‌شوند، بلکه به طور مستقیم در راستای اهداف استراتژیک سازمان قرار دارند. این نوع PMO، به عنوان یک مشاور معتمد برای تصمیم‌گیری‌های کلان سازمانی عمل می‌کند و به تبدیل استراتژی به عمل کمک می‌کند.

نتیجه‌گیری: PMO، سرمایه‌گذاری برای آینده‌ای موفق

همانطور که دیدید، PMO یا دفتر مدیریت پروژه، یک واحد حیاتی برای هر سازمانی است که به دنبال موفقیت پایدار در پروژه‌هایش است. از استانداردسازی و بهبود بهره‌وری گرفته تا پرورش استعدادها و هم‌راستایی استراتژیک، مزایای PMO بی‌شمارند. راه‌اندازی PMO ممکن است چالش‌برانگیز باشد، اما با برنامه‌ریزی دقیق، پشتیبانی مدیریت ارشد و تعهد به تغییر، می‌توان یک PMO موفق را ایجاد کرد که سرمایه‌گذاری ارزشمندی برای آینده و رشد پایدار سازمان شما خواهد بود. پس اگر به دنبال راهی برای رسیدن به قله‌های موفقیت در پروژه‌هایتان هستید، PMO را جدی بگیرید!

سوالات متداول درباره PMO (FAQs)

1. آیا PMO فقط برای سازمان‌های بزرگ مناسب است؟

خیر، PMO برای سازمان‌های کوچک و متوسط نیز مفید است. حتی یک PMO کوچک و پشتیبان می‌تواند با استانداردسازی و ارائه ابزارها، به بهبود عملکرد پروژه‌ها کمک کند. مدل و اندازه PMO باید متناسب با نیازها و منابع سازمان باشد.

2. تفاوت PMO با واحد مدیریت پروژه چیست؟

واحد مدیریت پروژه (Project Management Department) معمولاً بر مدیریت مستقیم پروژه‌ها تمرکز دارد و مسئول اجرای پروژه‌هاست. در حالی که PMO یک نهاد متمرکز است که بر فرآیندها، استانداردها، ابزارها و پشتیبانی از تمامی پروژه‌ها و مدیران پروژه در سراسر سازمان نظارت دارد و به نوعی به آن‌ها کمک می‌کند تا پروژه‌هایشان را بهتر اجرا کنند.

3. چگونه می‌توان موفقیت یک PMO را اندازه‌گیری کرد؟

موفقیت PMO را می‌توان با معیارهایی مانند افزایش نرخ موفقیت پروژه‌ها (تعداد پروژه‌هایی که در زمان و بودجه تعیین‌شده به پایان می‌رسند)، کاهش انحرافات پروژه، افزایش رضایت ذی‌نفعان، بهبود فرآیندهای مدیریت پروژه، و میزان هم‌راستایی پروژه‌ها با اهداف استراتژیک سازمان اندازه‌گیری کرد.

4. آیا PMO می‌تواند باعث کندی و بوروکراسی شود؟

این یک چالش رایج است. اگر PMO به درستی طراحی و پیاده‌سازی نشود یا بیش از حد بر کنترل و قوانین تمرکز کند، ممکن است منجر به بوروکراسی و کندی شود. هدف PMO باید تسهیل و تسریع باشد، نه ایجاد مانع. انتخاب مدل مناسب PMO و تمرکز بر ارزش‌آفرینی به جای صرفاً کنترل، کلید جلوگیری از این مشکل است.

5. بهترین زمان برای راه‌اندازی PMO چه زمانی است؟

بهترین زمان، زمانی است که سازمان شما با چالش‌هایی در مدیریت پروژه‌های خود روبرو است، مانند تاخیرهای مکرر، افزایش بودجه، عدم هم‌راستایی استراتژیک، یا فقدان استانداردها. حتی اگر پروژه‌هایتان خوب پیش می‌روند، PMO می‌تواند بهینه‌سازی بیشتری ایجاد کند و از مشکلات آینده جلوگیری کند. این یک سرمایه‌گذاری پیشگیرانه است.
برای مشاوره رایگان قرم درخواست دمو را پر کنید.

یک دیدگاه بگذارید