راهکار جامع برنامهریزی منابع سازمانی، سیستمی است که از طریق یکپارچهسازی فرآیند کسب کار برای سازمانها، مزایای زیادی از جمله افزایش بهرهوری، بهبود مدیریت کیفیت و کاهش هزینهها را به همراه دارد. با این حال پیادهسازی نرمافزار ERP فرایندی هزینه بر و پیچیده بوده و در نتیجه بسیاری از پروژههای پیادهسازی نرمافزار ERP با شکست مواجه میشوند. علل شکست پروژه های ERP میتواند در مدیریت تغییر به عنوان عاملی حیاتی در مدیریت پیادهسازی سیستمهای ERP شناخت.
تغییر به معنای خروج از حالتی و رسیدن و مستقر شدن در حالتی دیگر است. در مباحث سازمانی تغییر دگرگونی یک سازمان از وضعیت موجود در حداقل یکی از حوزههای ساختار سازمانی، فناوری، نیروی انسانی، وظایف و عملکردهای تولیدی و خدماتی و رسیدن به وضعیت مطلوب است. معمولاً تغییر را به چهار نوع تغییر در ساختار، فناوری، مکان و افراد تقسیم مینمایند. برای ایجاد تغییر در ساختار باید در روابط سازمانی یا شیوههای ایجاد هماهنگی تغییراتی داد. مشاغل و کارها را مجدداً طرحریزی کرد یا از نظر ساختاری دست به تغییراتی زد. در تغییر فناوری شیوهای که کارها انجام میشود و نحوه استفاده از وسایل و تجهیزات تغییر میکند. تغییر در مکان این است که شیوه استقرار سیستم و دستگاهها تغییر یابند و در نهایت مقصود از تغییر در افراد این است که در نگرش، مهارت، انتظارات و برداشتها تغییراتی ایجاد شود. امروزه به دلیل استفاده روزافزون سازمانها از سیستمهای اطلاعاتی، فناوری اطلاعات به یکی از مهمترین جنبههای تغییر تبدیل شد.
وقتی سیستمهای اطلاعاتی جدید توسعه مییابند، استفادهکنندگان آن مجبور به استفاده از فرایندهای جدید میشوند لذا مقاومت در برابر این تغییر امری عادی است.
از این رو باید توجه داشت که با فرهنگسازی مناسب و آموزش نیروی انسانی در زمان مناسب میتوان از شدت این مقاومتها کاست. دلیل اصلی آموزش این است که بتوان اطلاعات و مهارت افراد داخل سازمان را افزایش داده و باید پرسنل را توجیه کرد که چرا باید استقرار نرمافزار ERP انجام شود و چرا تغییرات در آن الزامی است و با آموزش صحیح میتوان بر ترس پرسنل از کامپیوتری شدن سیستم و بیسوادی آنها نسبت به تغییرات و در نتیجه ترس از دست دادن موقعیت کاری خود غلبه کرد.
نگاهی گذرا به ادبیات نرمافزار ERP به کار گرفته شده نشان میدهد که راهبردهای متفاوتی برای اجرای موفقیتآمیز ERP به کار گرفته شده است؛ که این راهبردها را میتوان در سه گروه زیر طبقهبندی کرد:
1. راهبردهای سازمانی
راهبردهای سازمانی که برای بهبود اجرای موفق ERP به کار گرفته میشود، عبارتند از: استقرار و بهبود راهبرد تغییر، تکنیکهای مدیریت تحویل، مدیریت پروژه، ساختار و منابع، ایدئولوژی و سبک مدیریت.
2. راهبردهای فنی
راهبردهای فنی که برای موفقیت استقرار نرمافزار ERP در نظر گرفته میشوند عبارتند از: جنبههای فنی نصب ERP، پیچیدگی ERP و زمان و هزینه اجرای ERP.
3. راهبردهای انسانی
نمونههای مربوط به راهبردهای انسانی عبارتند از: نگرش و دیدگاههای مدیران و کارکنان، مشارکت آموزش و راهبردهای مدیریت تحول برای اجرای.ERP
انتخاب راهبردهای مناسب تحویل، اساسیترین راه پیروزی یا شکست برنامههای تحول به شمار میآیند. منظور از راهبردهای تحول آن دسته از فنون و الگوهایی که عملاً تغییر و تحول مورد نظر را در زمینهها و گستره تعیین شده به وجود میآورند. به تعبیر سادهتر اینها راهکارها و روشهایی هستند که به وسیله آنها تغییر و تحول مورد نظر پیاده میشود. همانگونه که در پیش اشاره شد راهبردهای تحول میتوان بر پایه گستره و کاربرد آنها در دو سطح خرد و کلان مورد نظر قرارداد.
راهبردها کلاً بر تمامی سیستم سازمانی ناظرند و سمتگیری راهبردی (درازمدت، گسترده، بنیادی) دارند.
هدفگیری این راهبردها بیشتر دگرگونسازی بافت فرهنگی مجموع سازمان، زیر و رو ساختن ساختار، فرایندها و مجموعه ارتباطهای رسمی و غیر رسمی و همینطور جایگزین کردن فلسفه و شیوهای نوین در اداره امور سازمان است. راهبردهای خرد بیشتر متوجه زیرسیستم ویژهای در سازمان است و کاربرد آنها بیشتر در سمت تغییر رفتار فردی و گروهی است. در سطح خرد استراتژیهای تحول عموماً در رابطه با چهار زیر سیستم سازمانی یعنی ساختار، فناوری، وظیفه و رفتار به کار گرفته میشوند
باید بدانیم که چنین زیر سیستمهایی معمولاً آماج راهبردهای کلان نیز قرار میگیرد. تفاوت کار در این است که در سطح کلان معمولاً از راهبردهای چند منظوره بهره گرفته میشود که همزمان زیر سیستمهای چندگانه را دربر میگیرند. سطح خرد به برنامههای تغییر مشخصی که زمینههای ویژه را مورد نظر دارد اکتفا میکند. با توجه به موارد فوق میتوان نتیجه گرفت راهبردهای تحول برای اجرا موفقیتآمیز ERP جزء راهبردهای خرد هستند، زیرا نرمافزار ERP فناوری است که ساختار سازمانی، وظایف و کارکنان را تحت تأثیر قرار میدهد.